کار تحقیقی بررسی حدود و اختیارات و وظایف شورای نگهبان
- توضیحات
- دسته: رشته حقوق
- منتشر شده در 19 آذر 1392
- نوشته شده توسط مدیر
- بازدید: 4574
چکیده:
امت اسلام پس از قرنها خاموشي آهنگ انسان ساز اسلام را با تمام وجود احساس ميكند . لازمة حفظ اين موقعيت و استحكام بخشيدن به آن وتلاش در جهت بارورساختن آن اجراي قوانين اسلاميواقعي با تمام مشخصات اصلي آن است و مخصوصاً بايد اسلامشناسان توجه نمايند موادي بيپايه و غيرمعقول و سبك به نام احكام اسلام مورد تصويب قرارنگيرد كه اسباب بياعتباري مكتب الهي اسلام باشد.
در کار تحقیقی فوق که درباره بررسی حدود و اختیارات و وظایف شورای نگهبان تنظیم شده است مطالب به چند دسته تقسیم می شود. در ابتدا تاریخچه ای از این نهاد ارائه شده است و سعی شده است در گفتار اول تمام وظایف شورای نگهبان بیان شود و در بخش اصلی کار و در گفتار دوم جنبه های حقوقی کار و قوانین مربوطه که بیشتر شامل قوانین 99-91 می شود به ویژه قوانین 99-98 به شرح توضیح داده شود و موضوعاتی مربوط ماننده ادله استصوابی بو شورای نگهبان-دفاتر نظارتی شورای نگهبان-بررسی وضعیت حقوقی دفاتر نظارتی شورای نگهبان و بررسی شبهاتی در این رابطه مورد بررسی قرار گیرد.
مقدمه:
شوراي نگهبان:
شوراي نگهبان از دو كلمة شورا و نگهبان تركيب شده است. شورا نمايانگر ماهيت كار اين نهاد است و ريشة قرآني دارد. بر اساس دستور قرآن «و امر هم شوري بينهم» و « شاور هم في الامر» شوراها از اركان تصميم گيري و ادارة امور كشور هستند و شوراي نگهبان از اهم اين شوراهاست در چهار چوب شورا. گروهي متخصص صاحب نظر و داراي صلاحيت لازم گرد ميآيند تا در مورد قوانين مختلف و از جمله مقررات مربوط به ادارة امور مملكت به مشاوره بپردازند.كلمه نگهبان معرف نوع و اهميت اين نهاد است و مراقبت وحراست دائميرا ميرساند. شوراي نگهبان پاسدار و حافظ مستمر موازين اسلاميو قانون اساسي است. اين شورا وظيفه ندارد كه مصلحت فرد يا جمع يا هر دو را بسنجد. و يا وضع اجتماعي را بررسي كند و ضرورتهاي روز را مورد ملاحظه قرار دهد ويا مصوبات مجلس را از جهت مفيد و مضر بودن مورد ارزش يابي قرار دهد و يا تلاشي در اصلاح عبارات از لحاظ دستوري نمايد هيچ يك از اين موارد به شوراي نگهبان مربوط نميشود تا اساس تصويب يا رد مصوبات مجلس باشد . مصلحت انديشي و تشخيص صلاح و مصلحت در واقع كار سياسي و در درجة اول از وظايف مجلس شوراي اسلامياست و در حد نهائي هم به عهده تأسيس جديدي است كه به نام مجمع تشخيص مصلحت نظام با اصلاحات اخير در قانون اساسي ظاهر شده است.شوراي نگهبان در عين حال بايد با درك درست از مقتضيات زمان ومسائل روز جهان ودور انديشي ومتانت لازم موازين اسلاميرا حفاظت و از قانون اساسي حراست كند .شوراي نگهبان با علم به اين كه احكام اسلام براي همة جهان و همه ادوار است و با شناخت زمان دقيق اجرا به آنها تحرك و جذابيت ميدهد از چنين ديدگاهي شوراي نگهبان عوامل وموجبات تزلزل اساس موازين اسلام و قانون اساسي را شناسايي ميكند و اجازه نميدهد كه شكل قانوني به خود بگيرد . در واقع اولين و اصلي ترين وظيفه شوراي نگهبان، نگهباني است و لفظ به كار گرفته شده بامعنا تناسب دارد. امروزه جمهوري اسلاميايران به جهت اتكاء به اسلام در يك موقعيت خاص جهاني قرار گرفته است هر جا سخن از اسلام به ميان ميآيد بلافاصله ايران و حكومت اسلاميوقانون اساسي آن تداعي ميشود.
و هر قانون و سازمان حكومتي كه ايران ارائه كند عنوان اسلاميميگيرد.
شوراي نگهبان و شوراي نگهبان قانون اساسي هردو مفهوم واحدي دارند. قانون اساسي درهمه جا عبارت شوراي نگهبان را به كار برده جز در اصل 121 كه بدون هيچ دليل خاصي به شوراي نگهبان قانون اساسي تصريح كرده است كه البته مفهوم اصلي را تغيير نميدهد.
گفتاراول:کلیات و وظایف شورای نگهبان
فصل اول: تاریخچه شورای نگهبان قانون اساسی در ایران
در کشور ما نیز که با شکل گیری نهضت مشروطه و تدوین قانون اساسی، چنین نهادی در ماده ۲ متمم قانون اساسی پیش بینی گردید، اما به دلیل تسلط روشنفکران غربزده بر نهضت و بروز اختلاف در بین نیروهای مذهبی، با کمال تأسف رهبران مکتبی نهضت به حاشیه رانده شدند و بالطبع نهاد حافظ قانون اساسی مشروطه که متضمن اسلامیت قوانین بوده به تعطیلی گرائید و تا پایان حیات رژیم منحوس شاهنشاهی در ایران این ماده قانونی احیاء نگردید.
1-1-نقش شورای نگهبان در نهضت مشروطیت
آیت الله شهید شیخ فضل الله نوری در تمامی مراحل نهضت مشروطیت بر اسلامی بودن جهت تأکید می کرد و هرگونه خدشه ای را بر این امر مخالف آزادی های عقیدتی سیاسی رهبران روحانی مشروطیت می دانست، ایشان پیوسته بر مشروطه مشروعه واصل نظارت علما و قوانین مجلس و بیگانه ستیزی اصرار می ورزید. شهید شیخ فضل الله نوری بعد از اینکه اجازه دایر نمودن مجلس منتخبین به منظور ترکیب و تصویب فصول و شرایط نظام نامه مجلس شورای ملی از جانب مظفرالدین شاه صادر شد، پیش از انتصابات مجلس اول پی برد که مسیر نهضت مشروطیت از هدف اولیه آن که مبارزه با استبداد و تشکیل عدالت خانه بود، خارج شده است. لذا مخالفت خویش را با موضع گیری قاطع علیه مجلس اول و مصوبات آن آغاز نمود و مجددا شیوه بست نشینی در اماکن مقدسه را که منجر به صدور فرمان مشروطه شده بود پیش گرفت و با گروه زیادی از علما و روحانیون به حضرت عبدالعظیم(س) مهاجرت نموده و در آنجا به مدت سه ماه از نهم جمادی الاول تا هشتم شعبان ۱۳۲۵ ه. ق بست نشست و تشکیلاتی را دایر نمود و روزنامه هایی چاپ کرد و تلگراف هایی به علمای مختلف برای تشریح مقاصد خود فرستاد. ایشان در تصویب اصل دوم متمم قانون اساسی مبنی بر نظارت علما بر قوانین مجلس نقش اساسی داشت. پس از برقراری مشروطیت الگوی قانون اساسی ایران از قوانین بلژیک و فرانسه اخذ شد گرچه برخی از اصول آن را به منظور تطبیق با شرایط ایران و جلب رضایت روحانیت تا اندازه ای تغییر دادند. به موجب اصل سی و شش متمم قانون اساسی، قوای مملکت ناشی از ملت بود و طریقه استعمال آن را قانون اساسی تعیین می کرد.این اصل دلالت داشت که اراده مردم منشأ قدرت دولت محسوب می شود. علما نسبت به این ماده اعتراض کرده و آن را تعرض بر قلمرو شرع (حاکمیت الهی) می دانستند و لذا موضوع نظارت علما بر قوانین موضوعه توسط فقیه مجاهد شیخ فضل الله نوری پیشنهاد گردید که به تصویب رسید. این ماده قبلا در طرح متمم قانون اساسی که به مجلس عرضه شده بود وجود نداشت.
1-2-نحوه نظارت علما بر مجلس و قوانین آن در نهضت مشروطیت
در مورد چگونگی نظارت علما بر مجلس و قوانین آن دو پیشنهاد ارائه شد یکی این که این نظارت توسط علمایی که در مجلس بودند اعمال گردد که این پیشنهاد تثبیت وضع موجود بود زیرا از آغاز تشکیل مجلس سه مجتهد مسلم به نام های حضرات آیات: سید محمد طباطبایی، سید عبدالله بهبهانی و شیخ فضل الله نوری در مجلس حاضر می شدند و یک نظارت عملی داشتند. آیت الله سید محمد طباطبایی با این نحوه نظارت موافق بود. در برابر این پیشنهاد، طرح دیگری از جانب آیت الله شیخ فضل الله نوری ارائه شد، بر این مبنا که این کار برعهده یک هیئت پنج نفری از علمای طراز اول بایستی خارج از مجلس بوده و قبل از تصویب قوانین توسط مجلس، مواد آن را بررسی کرده و آنها را با قواعد شریعت تطبیق دهند، و هرگاه شبهه ای ایجاد شد از مرجع تقلید در عتبات نظرخواهی گردد این نظر از چند لحاظ مورد قبول مجلس شورای ملی قرار نگرفت:
اول اینکه نظارت را مغایر با اختیارات قانون گذاری دانستند.
دوم این که استدلال می کردند که چون نمایندگان خود سمت وکالت از طرف مردم را دارا هستند حق واگذاری این وکالت را به دیگران ندارند. سوم این که می گفتند اگر چنین نظارتی لازم باشد، علمای هیئت نظارت باید توسط رأی مردم انتخاب شوند. این پیشنهاد شیخ فضل الله نوری با حمایت بسیار به تصویب رسید اما تغییراتی در محتوای این پیشنهاد داده شد که در کلیت همان مقصود شیخ نوری را در نهایت برآورده می کرد. بنابراین تصویب اصل نظارت فقها بر لوایح و مصوبات مجلس از اساسی ترین نظرات وی پیرامون متمم قانون اساسی مشروطیت بود که تطابق قوانین و لوایح مصوبه مجلس با احکام شریعت را تضمین می کرد. چه کسانی و با چه انگیزه ای با نظارت فقها بر قوانین مخالفت می کردند احمد کسروی ضمن شرح جدا شدن صف مشروطه خواهان لیبرال از صف علما فوایدی را برای آن برمی شمرد: اکنون که این کار رخ می داد (جدایی متدینین از روشنفکران غربزده) یکی از نتایج آن این خواستی بود که آزادی خواهان دیگر یاد شریعت و رواج آن نکنند و سر هر کاری نیاز به پرک خواستن از ملایان ندارد. وی این جدایی را جبری و سودمند می داند ولی آنها را بدانجهت که هر گامی را به پیروی از اروپا برمی داشتند، نکوهش می کند. در جای دیگر می نویسد: اگر پاس اسلام را به این اندازه نگه بایستی داشت پس مشروطه اروپایی چه بود؟ قانون اساسی فرانسه را ترجمه کردن چه عنوانی داشته؟ این مورد و موارد متعدد دیگر مبین آن است که کسروی سخت طرفدار مشروطه غربی بوده و کاملا به جدایی سیاست از دیانت اعتقاد داشته است. از همین روست که اصل دوم را که بر نظارت پنج تن از علمای هر عصر بر مصوبات مجلس تاکید داشت و با اصرار آیت الله حاج شیخ فضل الله نوری در قانون اساسی گنجانده شد، (دستبرد) در قانون می نامد.
1-3-روند نظارت فقها بعد از نهضت مشروطیت
با شهادت شیخ فضل الله نوری نفوذ و حضور علما و فقها در ادوار بعدی مجلس به شدت کاهش یافت و از این تاریخ به بعد هیچ گونه نظارتی از طرف فقها بر قوانین اعمال نگردید ولی حق قانونی فقها برای نظارت بر قانون اساسی ایران در زمان پادشاهان قاجار و پهلوی به عنوان اصلی از قانون اساسی باقی ماند. البته بعد از صدر مشروطیت تا سال ۱۳۳۲ چندان رغبتی از طرف فقها برای بدست آوردن حق قانونی و شرعی و عقلایی مشاهده نگردید. در همین سال حضرت امام خمینی(ره) بزرگ معمار و بنیان گذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در کتاب ارزشمند (کشف الاسرار) به این حق قانونی توجه داشتند و ضمن مؤاخذه حکومت وقت برای احقاق این حق نوشتند: شما فقط یک ماده قانون مشروطه را عمل کنید که تمام افراد این مملکت هم آواز شوند و وضع کشور به صورت برق تغییر کند و با عملی شدن آن تمام این تشکیلات اسف بار با تشکیلات نوین خردمندانه تبدیل پیدا کند و با تشریک مساعی همه توده عارف و عامی کشور رنگ و رویی پیدا کند که در جهان نظیر آنرا پیدا نکنید. در همین کتاب ضمن بیان نظر خود درباره این ماده واحده می نویسد: استناد و تکیه ما روی قانون اساسی از طریق (الزموهم بما الزموا علیه انفسهم) می باشد، نه اینکه قانون اساسی از نظر ما تمام باشد. اگر علما از طریق قانون حرف می زنند برای این است که اصل دوم متمم قانون اساسی تصویب هر قانون خلاف قرآن را از قانونیت انداخته. براساس همین حق، بعد از طرح لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱ توسط دولت اسدالله علم حضرت امام خمینی(ره) دولت وقت را به الزام به قانون فراخواند و طی تلگرافی از وی خواستند که به خواست علما طبق قانون اساسی عمل نماید و این لایحه را لغو نماید.
فصل دوم:جایگاه شورای نگهبان و شرایط فقهای شورای نگهبان
2-1-جايگاه شوراي نگهبان درقانون اساسي :
درحقوق اساسي ما شوراي نگهبان پديده جديدي است. تدوينكنندگان قانون اساسي درپي مرجع صالحي بودند تا با قدرت كامل از موازين اسلام و اصول قانون اساسي پاسداري كند و با اين تفكر اصول مربوط به شوراي نگهبان را تدوين نمودند.
فصل ششم قانون اساسي به قوة مققنه اختصاص دارد و از دو مبحث تشكيل شده است مبحث نخست با عنوان مجلس شوراي اسلاميبيان كنندة شكل گيري و تركيب كلي مجلس است .
مبحث دوم نيز با عنوان اختيارات وصلاحيت مجلس شوراي اسلاميترتيب كار و چگونگي وظايف مجلس را توضيح داده است . در قانون اساسي هيچ فصل يا مبحث خاصي با عنوان شوراي نگهبان ديده نميشود تنها در ذيل مبحث دوم از اصل 91 الي 99 بدون تعيين عنوان و سرفصل به شرح تشكيل شوراي نگهبان و وظايف و اختيارات آن پرداخته است. اگر اين قصور به آن علت باشد كه قانون اساسي شوراي نگهبان را قسمتي از قوة مقننه شناخته است باز هم اقتضا داشت كه مبحثي جداگانه از فصل قوة مقننه در برگيرندة عنوان شوراي نگهبان باشد همان طور كه فصل مربوط به قوة مجريه داراي مباحثي است با عنوان رياست جمهوري و وزراء ( مبحث اول) سپاه پاسداران ( مبحث دوم ) لازم بود كه براي فصل مربوط به قوة مقننه نيز مباحثي مانند تركيب و تشكيل مجلس شوراي اسلامي، اختيارات وصلاحيت مجلس وشوراي نگهبان در نظر گرفته شود.در حالي كه اكنون پس از اصل 90 اختيارات وصلاحيت مجلس شوراي اسلاميپايان ميگيرد يكباره و بي هيچ عنواني از اصل 91 تا 99 به تشكيل و وضع شوراي نگهبان و اختيارات آن پرداخته است و اين در حالي است كه تركيب شوراي نگهبان وصلاحيت و اختيارات آن به هيچ وجه در چهارچوب اختيارات و صلاحيت مجلس نميگنجد.
چکیده
مقدمه
گفتاراول:کلیات و وظایف شورای نگهبان
فصل اول: تاریخچه شورای نگهبان قانون اساسی در ایران
1-1-نقش شورای نگهبان در نهضت مشروطیت
1-2-نحوه نظارت علما بر مجلس و قوانین آن در نهضت مشروطیت
1-3-روند نظارت فقها بعد از نهضت مشروطیت
فصل دوم:جایگاه شورای نگهبان و شرایط فقهای شورای نگهبان
2-1-جايگاه شوراي نگهبان درقانون اساسي
2-2-تركيب شوراي نگهبان
2-3-عضويت فقها
2-4-شرايط فقهاي عضو شوراي نگهبان
2-5-عضويت و شرايط حقوقدانان عضو
2-6-مرجع انتخاب اعضاي شوراي نگهبان
فصل سوم:وظایف و اختیارات شورای نگهبان
-1-3فهرست وظايف شوراي نگهبان
-2-3وظيفه فقها در انطباق مصوبات با موازين اسلام
-3-3تطبيق مقررات سابق با موازين اسلام
-4-3وظيفة فقها در تصويب قانون خاص
-5-3پاسداري از قانون اساسي
-6-3مهلت اظهار نظر نسبت به مصوبات مجلس
-1-6-3مهلت اظهار نظر در موارد عادي
-2-6-3مهلت اظهار نظر در موارد فوري
-3-6-3مهلت اظهار نظر در مورد مصوبات غير علني مجلس
-7-3نتيجة رسيدگي شوراي نگهبان نسبت به مصوبات مجلس
-1-7-3تأييد مصوبه مجلس
-2-7-3سكوت در مقابل مصوبه
-3-7-3 تشخيص مغايرت مصوبه
-8-3وظايف شوراي نگهبان در امر نظارت بر انتخابات و همه پرسي
-9-3كيفيت نظارت شوراي نگهبان
گفتار دوم:مباحث حقوقی شورای نگهبان
فصل اول: بررسی وضعیت حقوقی دفاتر نظارتی شورای نگهبان
1-1-موضوع فعالیت دفاتر نظارتی
1-2-وضعیت حقوقی دفاتر نظارتی
1-2-1ادله مشروعیت تأسیس دفاتر نظارتی
1-2-1-1 قانون اساسی
1-2-1-2 سخنان مقام معظم رهبری
1-2-1-3-آیین نامه داخلی شورای نگهبان
1-2-1-4 تخصیص بودجه توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزی
1-2-2نقد و بررسی
1-2-2-1 استناد به قانون اساسی
1-2-2-2 اذن در شی ء، اذن در لوازم آن
1-3-مطلق بودن وظایف و عدم ارجاع به قوانین عادی
1-4- استناد به آیین نامه داخلی شورای نگهبان
1-4-1استناد به سخنان مقام معظم رهبری
1-4-2 استناد به بودجه شورای نگهبان
فصل دوم :پرسش های مربوط به بررسی صلاحیت داوطلبان
2-1- بررسی صلاحیت داوطلبان توسط هیاتهای اجرایی و نظارتی
2-2-آیا رد صلاحیت داوطلبان بایستی بر اساس اسناد و مدارک قانونی باشد؟
2-3- اصل، صلاحیت داوطلبان است یا عدم صلاحیت آنان؟
فصل سوم: ادله ی استصوابی بودن نظارت شورای نگهبان
نتیجه گیری
منابع و پینوشت ها
ادامه مطلب: کار تحقیقی بررسی حدود و اختیارات و وظایف شورای نگهبان
کار تحقیقی بررسی حق شرط در معاهدات حقوق بشر
- توضیحات
- دسته: رشته حقوق
- منتشر شده در 19 آذر 1392
- نوشته شده توسط مدیر
- بازدید: 4589
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل اول : تعریف و مفهوم کلی حق شرط
زمینه کلی بحث :
یکی از مسائلی که در معاهدات و کنوانسیون های بین المللی مطرح است بحث حق شرط و شروط یکجانبه ملی است که به محدود شدن تعهد دولت طرف معاهده نسبت به معاهده می شود.
وقتی که برای یک کشور بحث التزام و عضو شدن در یک معاهده پیش می آید و آن کشور بعضی از مفاد و اهداف آنرا به نفع خود تشخیص دهد و برخی را بر خلاف منافع خود بداند می تواند نسبت به معاهده دو رفتار داشته باشد :
خودداری از طرف معاهده شدن، تا بتواند از اجرای آن معاهده رهایی یابد، یاپل ها را به طور کامل منهدم سازد، بلکه به التزام در قبال چنین معاهده ای رضایت دهد، منتها اعلام نماید که خواستار مستثنی کردن تعهدش نسبت به مقرراتی است که آنها را مطابق میل و رضایتش نمی داند یا قصد دارد به آن مقررات، معنای خاص و قابل قبولی بخشد. و هر گاه کشوری یا سازمان بین المللی رفتار دوم را انتخاب کند و اعلامیه مربوط را صادر نماید، در واقع بر این مقررات حق شرط انشاء نموده است و حقوق معاهدات این عمل را مجاز می داند.
بحث پذیرفتن حق شرط یا عدم پذیرش آن در معاهدات، امری مهم است و آثاری را بر معاهدات و حقوق معاهدات مترتب می کند. از جمله دو اثری که بر حقوق معاهدات بین الملل مترتب می کند :
گسترش اعضاء و شمول معاهدات نسبت به ملتها و کشورها و به تبع آن نزدیکی حقوق و قواعد حقوقی آنها در صورت پذیرش حق شرط و یکنواخت و یکسان سازی حقوق در صورت عدم پذیرش آن که البته حقوق معاهدات قسمت دوم را پذیرفته است.
باتوجه به اهمیت و آثار حق شرط بر معاهدات و حقوق معاهدات شایسته است ابتدا حق شرط را تعریف کنیم و سپس به بررسی مفهوم آن بپردازیم.
گفتار اول : تعریف کلی حق شرط
« حق شرط » ترجمه واژه انگلیسی Reservation و واژه فرانسوی Reserve می باشد که معادل فارسی آنها حق امتناع و تحفظ و حق تحدید تعهد و شرط است که مناسبترین ترجمه کلمه حق شرط است هر چند اشکالاتی هم دارد.
از حق شرط تعاریف مختلفی شده است که در ذیل به دو مورد آن اشاره می شود :« حق شرط عمل حقوقی یک جانبه ای است که تحت هر شکل و یا به هر عنوان از سوی یک کشور یا سازمان بین المللی صادر می شود، و هدف از آن، عدم شمول یا تغییر (نه توسعه) آثار حقوقی یا اجرای برخی از مقررات معاهده ای است که آن طرف خواهان التزام قطعی در قبال چنین معاهده ای است. حق شرط باید صریح، روشن، مشخص و منجز باشد. امکان حق شرط مشترک از سوی تعدادی از کشورها و یا سازمانهای بین المللی وجود دارد.»
تعریف دیگری که از حق شرط بعمل آمده است. تعریف مذکور در بند «د» از ماده (2) کنوانسیون 1969 وین است که حق شرط را بدین صورت تعریف کرده است :
« حق شرط عبارت است از بیانیه یکجانبه ای که یک دولت تحت هرنام یا به هر عبارت در زمان امضاء، تصویب قبول، پذیرش معاهده یا الحاق به آن صادر می کند و بدین وسیله خواستار آن می شود که اثر حقوقی بعضی از مقررات معاهده در قبال آن دولت منتفی گردد و یا تغییر یابد.»
تعریف اخیر به ظاهر تعریفی جامع و مانع می نماید اما با بررسی الفاظ و عناصر آن و تجزیه و تحلیل آن می توان عدم جامعیت آنرا فهمید :
بند یک :حق شرط اعلامیه ای است یکجانبه
از کلمه اعلامیه مستفاد می گردد که به حق شرط جزو لاینفک معاهده نیست و با «قید شرط» در معاهده که نحوه حل اختلافات مربوط می شود (شرط بر معاهده) تفاوت دارد. و از یکجانبه بودن آن فهمیده می شود که حق شرط یک عمل حقوقی یکجانبه است که در صورت اعتراض دولت واضع حق شرط از آن شرط از میان می رود.
با بررسی مواد معاهده 1969 وین دریافته می شود که یکجانبه بودن حق شرط به معنی آن نیست که دولت می تواند به دلخواه خود قلمرو معاهده را به نفع خود تغییر دهد بلکه حق شرط در صورتی پذیرفته می شود که دیگر کشورهای طرف معاهده نیز آنرا پذیرفته باشند.
حق شرط ممکن است جزو اعمال یکجانبه مستقل باشد یا اعمال یکجانبه قرار دادی در صورت سکوت معاهده در رابطه با اعمال یا عدم اعمال حق شرط، اعلامیه حق شرط، اعلامیه ای مستقل است و در صورت مجاز شناخته شدن آن از سوی معاهده به آن عمل یکجانبه قرار دادی گفته می شود که در مورد اول حق شرط مستقل از معاهده و در قسمت دوم به نوعی مرتبط با آن است.
بند دو : حق شرط تحت هر نام و عنوان و هر عبارت
اگر به جای اصطلاح حق شرط، از هر اصطلاح دیگری استفاده شود که متضمن معنی و مفهوم حق شرط باشد در واقع حق شرط محسوب می شود همچنین نحوه بیان حق شرط در آن تأثیر نمی کند و به هر عبارتی در اعلامیه ذکر شود حق شرط است.
بند سه : هنگام امضاء. تصویب، قبولی، پذیرش یا الحاق
زمان اعلام حق شرط تفاوتی نمی کند چه هنگام امضاء باشد چه تصویب یا الحاق و این امر تأثیری در اعلام و عنوان حق شرط ندارد.
بند چهار : مستثنی کردن بعضی از مقررات و تعهدات
اصطلاح مستثنی کردن آنگونه که از عنوان آن پیداست به معنای عدم قبول برخی از تعهدات است و دامنه شمول تعهدات توسط حق شرط محدود می شود و اثر حقوقی بعضی مقررات توسط حق شرط از بین می رود.
بند پنج : تغییردادن برخی از مقررات و تعهدات
تغییر دادن مقررات وقتی مورد پذیرش است که باعث توسعه و گسترش تعهدات نشود زیرا حق شرط به معنی تحدید و محدود نمودن تعهدات است نه گسترش آنها، و حق شرط نمی تواند مقررات و تعهدات معاهده را افزایش دهد و فقط نقش محدود کننده و مستثنی کننده دارد.
بند شش : عبارت « برخی از مقررات معاهده»
حق شرط فقط نسبت به بعضی از مقررات معاهده قابل اعمال است و نقش استثناء کننده دارد فلذا نمی توان آنرا بصورت کلی و بر همه مقررات معاهده اعمال نمود زیرا در آنصورت حق شرط به آن اطلاق نمی شود و به معنای عدم پذیرش معاهده است ( به لحاظ یکسان بودن آثار) پس حق شرط بصورت کلی و عام غیر قابل پذیرش است.
بند هفت : «در مورد اجرای آن معاهده»
حق شرط اثر حقوقی برخی مقررات را از بین می برد و این به معنی تأثیر گذاری حق شرط در اجرای معاهده است زیرا از اجرای مواد مورد حق شرط و مستثنی شده جلوگیری می کند و از تأثیر آنها ممانعت می کند.
گفتار دوم :
محاسن و معایب حق شرط
بند یک : محاسن حق شرط
پیش بینی حق شرط در معاهده باعث گسترش طرف های عضو در یک معاهده و همچنین اجرای داوطلبانه و اختیاری معاهده از سوی آنها خواهد بود چه اینکه مختار بودن دولت در استثناء کردن تعهدات خلاف میل خود باعث می شود با رضایت به معاهده بپیوندد چون علت عدم پیوستن کشورها به معاهدات ترس آنها از تحمیل شدن تعهداتی خلاف اهداف و منافع آنها برآن کشورهاست بنابراین در پذیرفتن معاهدات این علت مانع می شود و وقتی اختیار استثنای برخی از مواد و مقررات به کشوری داده می شود علتی برای عدم پذیرش آن نخواهد دید که این امر باعث کثرت طرفهای عضو یک معاهده خواهد بود.
علاوه بر این چون پذیرش معاهده اختیاری است اجرای مقررات آن راحت تر و بهتر انجام می گیرد زیرا دولتها تعهداتی را که با اختیار خود پذیرفته اند را بهتر اجرا می کنند و اختلافات پیش آمده در اجرای معاهده را کم می کند.
از سوی دیگر افزایش کمی اعضای طرف معاهده و مشارکت گسترده آنها در معاهده و اجرای آن اولاً باعث انعطاف قوانین اساسی و داخلی آنها نسبت به معاهدات و مقررات خارجی و بین المللی می گردد و ثانیاً با انعطاف قوانین و مقررات داخلی زمینه برای یکسان سازی حقوق در کشورها و نزدیک کردن حقوق کشورها به یکدیگر و ایجاد مقررات واحد جهانی آماده می شود. یعنی این اشتراک رویه و قوانین کشورها کم کم گسترش پیدا می کند و در آینده به جائی می رسد که که مواضع حقوقی دولتها در امور حادث شده روز یکسان شود و دامنه اختلافات و تنشهای ناشی از اختلاف مواضع حقوقی کاسته شود.از دیگر محاسن حق شرط گسترش دامنه یا قلمرو اجرای معاهدات نسبت به دولتهایی است که با حق شرط مخالف هستند همچنین اعمال حق شرط ارزیابی مجدد متن معاهده از سوی انشاء کننده حق شرط بر اساس ملاکها و معیارهای فردی را موجب می شود.
مقدمه
فصل اول : تعریف و مفهوم کلی حق شرط
زمینه بحث
گفتار اول : تعریف کلی حق شرط
بند یک : حق شرط اعلامیه ای است یکجانبه
بند دو : حق شرط تحت هر نام و عنوان و عبارت
بند سه : هنگام امضاء، تصویب، قبولی، پذیرش یا الحاق
بند چهار : مستثنی کردن بعضی از مقررات
بند پنج : تغییر دادن برخی از مقررات و تعهدات
بند شش : عبارت « برخی از مقررات و تعهدات »
بند هفت : عبارت «در مورد اجرای آن معاهده»
گفتار دوم : محاسن و معایب حق شرط
بند یک : محاسن حق شرط
بند دو : معایب حق شرط
فصل دوم : بررسی حقوقی حق شرط در معاهدات بین المللی (کنوانسیون 1969 وین)
گفتار اول : تعریف و ماهیت حقوقی حق شرط در کنوانسیون
گفتار دوم : تفاوت حق شرط با اعلامیه ی تفسیری در کنوانسیون
بند یک : تنظیم حق شرط
بند دو : زمان تنظیم حق شرط
الف ) حق شرط در زمان امضای معاهده
ب ) حق شرط در زمان تصویب معاهده
ج ) حق شرط در زمان الحاق به معاهده
گفتار چهارم : قبول و مخالفت با حق شرط در کنوانسیون
گفتار پنجم : آثار حقوقی حق شرط و مخالفت با آن در کنوانسیون
بند یک : آثار حقوقی قبولی حق شرط
بند دو : آثار حقوقی اعتراض به حق شرط
گفتار ششم : انصراف از حق شرط و انصراف از مخالفت با آن در کنوانسیون
گفتار هفتم : روش اعمال حق شرط در کنوانسیون
گفتار هشتم : حق شرط نسبت به کنوانسیون حقوق معاهدات 1969 وین
فصل سوم : بررسی حق شرط در معاهدات حقوق بشر و رویه بین المللی
مقدمه بحث
گفتار اول : میثاق بین المللی حقوقی مدنی و سیاسی (ICCPR)
بند یک : معرفی اجمالی میثاق
بند دو : نحوه ی پذیرش میثاق از سوی دولتها
بند سه : عملکرد دولت ایران نسبت به میثاق حقوق مدنی و سیاسی
گفتار دوم : میثاق حقوق اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی (ICESCR)
بند یک : معرفی اجمال میثاق
بند دو : نحوه ی اجرای میثاق و تفاوت آن با میثاق حقوق مدنی و سیاسی
بند سه : نحوه ی پذیرش میثاق از سوی دولت ها
بند چهار : عملکرد دولت ایران نسبت به میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
گفتار سوم : کنوانسیون منع تبعیض علیه زنان (CEDAW)
بند یک : معرفی اجمالی کنوانسیون
بند دو : مسأله حق شرط در کنوانسیون
بند سه : نحوه ی پذیرش کنوانسیون از سوی دولتها
گفتار چهارم : نتیجه گیری
فهرست منابع
بررسي حقوق اسراي جنگي در اسناد بين المللي
- توضیحات
- دسته: رشته حقوق
- منتشر شده در 19 آذر 1392
- نوشته شده توسط مدیر
- بازدید: 4448
چكيده :
بررسي حقوق اسراي جنگي در اسناد بين المللي
انسان موجودي است جمع گرا و آميخته از خواسته ها ، علايق و غرائز كه اين خواسته ها و برتري جوئي ها به طور قهري باعث تصادم و تقابل مي شود يا به عبارتي ديگر به جنگ منتهي مي شود كه اين جنگ ها تبعاتي دارند منجمله اسير شدن تعدادي از نيروهاي متخاصم به دست طرف ديگر . انسان هائي كه به اين سرنوشت دچار شده يا مي شوند بنا به تجربيات بشر از جنگ هاي گذشته ، حقوقي براي آنان در نظر گرفته شده كه حقوق زندانيان جنگي ناميده مي شود . در عصر حاضر تحولي عميق در مفهوم حاكميت و مداخله دولت ها در امور داخلي حادث شده كه مسئله زندانيان جنگي نيز از اين امر مستثني نمانده به طوري كه يك سلسله قوانين ،مقررات و كنوانسيون هاي الزام آور بين المللي تنظيم گرديده كه دولت ها بالاجبار بايد از آن تبعيت نمايند در غير اين صورت باواكنش جامعه جهاني مواجه مي گردند . بارزترين اين قوانين وكنوانسيون ها حقوق بشر و حمايت از آزادي و تماميت جسمي و معنوي افراد مي باشد مجري اين قوانين و مقررات و رسيدگي به جرائمي مانند نسل كشي ، جنايات جنگي و ... در حال حاضر در صلاحيت ديوان كيفري بين المللي است . با توجه به تحولات تاريخي و دگرگوني هاي گسترده حقوقي و قانوني كه در زمينه هاي مختلف صورت گرفته ، بحث اسيران جنگي و حقوق و تكاليف آن ها نيز پس از فراز و نشيب هاي تاريخي در سال هاي 1907، 1927، 1947 ، 1949 و 1982 به صورت گسترده و با حضور اكثريت كشور هاي دنيا تعريف ،وظائف ،حقوق و قوانين و مقررات ناظر بر اسيران جنگي ... تدوين و لازم الاجرا گرديد . هرچند در عمل و اجراي قوانين پيش گفته جامعه بشري بدليل عدم داشتن ضمانت اجرائي كافي همچنين همكاري نكردن برخي دولت ها تا رسيدن به نقطه مطلوب فاصله زيادي دارد . لازم به ذكر است كه در دين مبين اسلام بسيار پيشرفته تر ،انساني تر به موضوع اسيران جنگي نگريسته شده و بر همه مسلمانان رفتار خوب و انساني با اسيران جنگي را فرض و به نوعي واجب شمرده است . در تقسيم بندي هاي انجام شده در قوانين مختلف مي توان اسيران را به طور كلي به الف – اسيران نظامي ب- اسيران غير نظامي طبقه بندي نمود كه هر كدام از اين دوگروه با توجه به شرائط ، نوع كار و ... از حقوق ، امتيازات و همچنين تكاليفي برخوردارند كه برخي از آنان مشترك و تعدادي هم مختص گروه خودش مي باشد . اسيران جنگي با توجه به قوانين و كنوانسيون هاي اشاره شده از حمايت كشور حامي ( كشور ثالثي كه حمايت از اسيران يك كشور از دو طرف درگير را به عهده دارد ) كميته بين المللي صليب سرخ ، نماينده معتمد اسيران و سازمان هاي بين المللي انساني و بشر دوستانه برخوردار مي باشد كه اين چهار عامل با بهره گيري از قوانين ، مقررات ،كنوانسيون ها و حمايت هاي ديوان كيفري بين المللي و صليب سرخ جهاني نسبت به ايفاد حقوق اسيران جنگي اعم از زمان اسارت ، زمان آزادي و حتي بعد از آزادي كه هركدام شرائط خاص خود را دارند اقدام مي نمايند . به دليل اين كه در حين اسارت مشخص ممكن اسن كه مجروح شده يا به امراض گوناگون مبتلا شود يا در زمان آزادي شرائط جسماني مساعدي نداشته باشد ، در خواست پناهندگي از كشور ثالثي بنمايد و يا تماميت جسماني و شخصيتي وي بعد از اسارت و در هنگام بازگشت به كشور متبوعه تهديد گردد حاميان ذكر شده به حمايت از اسير مي پردازند . ليكن با تمام اين پيش بيني ها كنوانسيون ها بخصوص كنوانسيون 1949 از ضمانت اجرائي كافي برخوردار نبوده و نارسائي هائي دارد چرا كه اجراي قوانين موصوف منوط به قبول و پذيرش دارنده اسير مي باشد يعني قدرت اجباري لازم بر روي حاكم نيست همچنين موافقت نامه در صورتي قابل اجرا است كه متخاصمان همگي از اعضاي معاهده باشند . ضمن اين كه برخي از مواد تصويبي به صورت قريب و محجور باقي مانده و قابل اجرا نمي باشد مانند ضمانت يا قول اسير در رهائي او از اسارت و ... يا حقوق ژنو دول ضعيف را از اعمال تلافي جويانه به دليل تلفات نظامي از طريق تهديد به بد رفتاري با سربازان وغير نظاميان دشمن باز مي دارد مثلاً تهديد عراق به بد رفتاري با غير نظاميان و اسراء نيروهاي ائتلاف كه نهايتاً پس از محكوميت شديد بين المللي كنار گذاشته شد در نتيجه مي توان گفت كه جنگ ،تجاوز ، خشونت ،قتل و غارت و بهره كشي از انسان ها واژه هائي هستند كه در هيچ برهه اي از تاريخ حيات بشري محجور نبوده و زندگي جامعه بشري با اين واژه به ويژه جنگ و اسراي جنگي اجين بوده است . اما قرن نوزدهم را مي توان قرن تحول در ا مور حمايت از حقوق انسان ها به ويژه اسيران جنگي برشمرد . در واقع اين قرن را مي توان به مثابه خورشيدي گرم در زمستان سرد بشر در اين زمينه توصيف نمود . هرچند كه اين خورشيد به دلائل گوناگون گاهاً در پس ابرهاي تيره و تار محصور و پنهان مي ماند . در خصوص موضوع نيز پيشنهاد امنيت كه بايستي تدابير لازم از جنبه حقوقي و اجرائي در جهت رفع موارد نقص عمده كنوانسيون هاي ژنو كه همانا نداشتن ضمانت اجرائي و نيروي مشخص بين المللي جهت وادار نمودن خاطيان از رعايت قوانين و مقررات همچنين مشروط بودن كار و عمليات صليب سرخ جهاني در رسيدگي به امور اسراء به پذيرش و حسن نيت كشور متخاصم را مرتفع نمود كه در آن صورت جامعه بشري مي تواند اميدوار شود كه دراين زمينه نيز همانند ساير زمينه ها به پيشرفت هاي شگرفي نائل آيد .
مقدمه :
الف: بيان مسئله واهميت آن
انسان موجودي است آميخته از خواسته ها وعلايق وغرايز كه اين خواسته ها ونيازها گاه درقالب خودش يا درجامعه هاي كوچك مثل نهاد خانواده وزماني دركالبدي بزرگ تر يعني اجتماع هويدا ميشود .يكي از غرايز نوع بشر خودخواهي و نفع پرستي اوست چرا كه قرآن كريم مي فرمايد( خلق الانسان هلوا ) يعني انسان حريص آفريده شده است . اين حس برتري جويي واستيلا به طور قهري موجب تصادم و تقابل خواهدشد. برخي موارد با تعامل حل و فصل شده وتعدادي نيز به خصومت وتصادم كشانده مي شود .از آغاز حيات بشري تاكنون موارد عديده اي از برخوردهاي خشن وخونين بين انسانها به صورت تن به تن ، گروهي ، قبيله اي و يا تجمع خيلي گسترده تر و در قالب كشورها ثبت وضبط گرديده است، هرچند تعداد بسياري از درگيريها نيز به علل گوناگون از دسترس پژوهندگان علم ومورخين ريز بين دورمانده است .به طبع هنگامي كه منافع دوشخص يا گروه و…. درمقابل يكديگر قرار گيرد وموضوع با گفتمان حل نشود طرفين به قواي قهري وزور متوسل ميگردند وبا تمام امكانات سعي دركنارزدن، مرعوب نمودن ومنكوب كردن حريف را دارند. از بعد فطري، اخلاقي و انساني جنگ ، كشتار، خونريزي ظلم وبهره كشي از ديگران مذموم وناپسند بوده و همه اديان، مسالك وطينت هـاي پاكي انساني آنهـا را طرد ومحكوم ميكند ليكن همين امرمذموم وقبيح (جنگ وبهرهكشي ) گاهي بواسطه احقاق حق درراستاي اجراي حق يا بوجود مي آيد. صرفنظر از انگيره قتل و استثمار و بهره كشي ، انسان موضوع، محمول وعامل اين واقعيت انكارناپذير وگريبانگير دنياي امروز بشري ميباشد
انسان عامل وموجودي است كه جنبه ها وآثار گوناگوني داشته و در هرمورد همواره موضوع مطالعات ، كنكاش ودرحيطهي مقررات ويژه اي قرار گرفته است گاهي عامل ، باعث و باني كارهاي خير و زماني هم سبب و عامل اعمال وكارهاي شر وناپسند بوده وخواهد بود .اوست كه با داشتن شعور ، بينش ، عقل وكارآيي مي تواند تحولات عظيم دردرون خود بوجود آورده و در محيط بيروني خويش هم با افعال مثبت ومنفي خود تاثيرات شگرفي داشته باشد . يكي از سقوق ونمودهاي زندگي انسان جنگ است و هركس دراين حركت شركت كند يكي از چهار وضعيت، سالم ، كشته، مجروح ويا اسير را خواهد داشت كه در اين مقال مـا قصد داريم درخصوص وضعيت ، محدوديت وحقوق اسير بحث نماييم درنتيجه واژه پرمعناي اسيرجنگي1 مطرح ميشود.
مهمترين ويژگي اسير محدوديت وسلب اختيار اوست يعني شرايط ويژه وخاصي است كه براواعمال ميشود وبهمين لحاظ محدوديت، نداشتن آزادي ودراختيارغير بودن بيش از افراد ديگر در معرض تعرض ، آزار واذيت قرار دارد وتضييع حق او خيلي راحتتر انجام ميشود لذا به جهت همين شرايط و وضعيت ميبايست مورد حمايت وتوجه قانوني وعاطفي مجامع جهاني وقوانين ومقررات عمومي بشر قرارگيرد . باتوجه به گزارشها، كنفرانسها و آمارهاي ارايه شده درسطح بين المللي گوياي اين امر است كه اقدامات واعمال خلاف شئونات انساني عليه اسيران دراكثر نقاط دنيا وحتي كشورهايي كه ازلحاظ تشكيلات وسازمان دولتي واجتماعي داراي پيشرفته ترين ومتمدن ترين تشكيلاتند مشاهده شده است.
با بروز تحولات دهه هاي اخير وپيشر فت شگرف بشريت در ابعاد مختلف زندگي و ظهور عقايد و مفاهيم تازه در زندگـي جهانيان لزوم گسترش و بسط ابعادي كـه دربرگيرنده حقوق اسـرا هستند بيشتر احساس مي شود بالاخص آن كه در طول دهه هاي اخير ، شواهد زياد و اسناد تكان دهنده ي بسياري دال بر نقض حقوق اسيران درسرزمين ها ونقاط جنگي دنيا ، و كشورهاي داراي اسير بدست آمده كه اين نقض حقوق حاكي و بيانگر وضع اسفناك و رنج آور تعداد كثيري از اسيران درجهان متمدن امروزه ميباشد لذا بايد گفت كه در همين قرن 21 هزاران انسان در سرتاسر جهان در اثر عامل ويرانگر جنگ اسير و از آزاديهاي طبيعي محروم و در شرايط دشوار و سخت زندگي مي كنند به طوري كه حتي از حقوق اوليه انساني محروم شده و قرباني سوء استفاده هاي گوناگون سياسي، داد و ستدهاي ديپلماسي وجنگ هاي تبليغاتي ورواني قرارگرفتهاند با توجه به اين كه اسيران بدون حمايت و كمك جوامع بين المللي ، سازمان هاي بشر دوستانه و پشتيباني حقوقي با قوائد الزام آور از آسيب و تضييع حقوق و مصون و محفوظ نخواهند بود لذا اين خصوصيت و ويژگي آسيب پذيري اسرا منشا تدوين قواعد و مقررات بسياري در حقوق مكتوب و غير مكتوب كشورهاي دنيا شده وجامعه جهاني، انديشمندان و نخبگان سعي مضاعف و تلاش بيشتر و بهتري نسبت به زمان هاي گذشته دارند تا به وسيله مقررات كامل و جامع ، تضمين سلامتي ، رعايت حقوق ، حفاظت جاني و تماميت معنوي اسير را در كشور اسير كننده تامين نمايند .روند تفكرات اصلاحي وحمايتي از اسيران در طول تاريخ مستمر بوده و در هر زمان با توجه به موقعيت و شرايط نمود خاص خود را داشته است. ايده و تفكر تاسيس يك تشكل و سازمان منسجم و فراگير تحت تاثير صحنه هاي رقـت بـار جـنگ
ولفرنيو اولين بار توسط‹‹ هانري دونان ››1 سوئيسي با انديشه تاسيس صليب سرخ جهاني مطرح و به جهانيان عرضه شود . 2
درسايه اين همت و فكر والا سرانجام در سال 1862 ميلادي تعدادي از كشورهاي جهان مقاوله نامه ژنو را به منظور حمايت و كمك به آسيب ديدگان از جنگ تصويب نمودند و به اين ترتيب پايه و مبناي تاسيس صليب سرخ جهاني و همچنين تشكيلات ملي و ميهني با نام صليب سرخ را در ساير كشورهاي جهان پايه گذاري گرديد .اين حركت و بنياد تازه جهش و مبناي خوبي بود تا در طول زمان نواقص آن مشخص و نقاط قوتش تكميل و منجر به آنچه كه خواست جامعه جهاني و افكار عمومي مردم جهان است بشود به دليل اين كه حقوق جنگ و افراد ديگر در آن از شكل وحالت عرفي كه مدت زيادي سايه بر جنگها داشت خارج شده و بتدريج بخشهايي از آن به يك حقوق مدرن تبديل گرديد .شايد به جرات بتوان گفت عناصر اصلي حقوق موضوعه مرتبط با حقوق مدون جنگ عبارتند از : اعلاميه پاريس 16 آوريل 1856 راجع به جنگ دريايي ، اعلاميه سن پترزبورگ مورخ 29 نوامبر 1868 ، معاهدات لاهه مورخ 29 ژوئيه 1907 ، پروتكل ژنو مورخ 17 ژوئن 1925 راجع به ممنوعيت جنگ شيميايي ، پروتكل لندن مورخ 6 نوامبر 1936راجع به بكارگير ي زيردريايي ، معاهدات ژنو مورخ 22 اوت 1864 متن پيش نويس 1874 بروكسل ، كنوانسيون هاي 1899 و1907لاهه ، 6ژوييه 1906موافقتنامه هاي ويژه ميان متخاصمين در1917 و 1918 در برن سوئيس ، كنوانسيون 27 ژوييه 1929 و كنوانسيون 8 دسامبر 1949 در زمينه حقوق اسراي جنگي ژنو همگي نشان دهنده نقاط عطف در تحول حقوق جنگ و انسان هاي درگير در آن به صورت مستقيم يا غير مستقيم بوده اند . هم چنين بايد توافق نامه هاي دو جانبه منعقده بين دول متخاصم درجريان جنگ جهاني اول را ذكر نمود .اين نوع توافق نامه ها معمولا در يك شهر و در يك كشور بي طرف ( اغلب لاهه ويا برن سوئيس) منعقد مي شده است به عنوان مثال مي توان از توافق نامه هاي بين انگلستان و تركيه در28 دسامبر 1917 ، توافقات بين انگلستان و آلمان در2 ژوئيه 1917 و در 14 ژوئيه 1918 توافق نامه بين فرانسه و آلمان در 28آوريل 1918 و معاهده ي بين آلمان و آمريكا در11 نوامبر 1918 و قراردادهاي دوجانبه يا چند جانبه اي كه دردهه هاي اخير بين دول متخاصم و يا در سطح جهاني و با شركت اكثريت كشورهاي جهان منعقد و امضا گرديد ه است .
با توجه و دقت به سوابق تقنيني موضوع جنگ و افراد شركت كننده در آن مشاهده مي شود كه حركت جامعه جهاني وسير افكار عمومي مردم دنيا به سوي ترقي وتعالي و نزديكي فرهنگ ملت ها رشد و تكامل داشته و هرروزه جهانيان وزمامداران سياسي سعي و تلاش مي نمايند كه از بروز جنگ ها و درگيري هاي خونين و ويرانگر كاسته و در عين حال خود را ملزم به رعايت حقوق انساني و اخلاقي در مخاصمات نمايند و از سوي ديگر تلاش و جديت دارند كه اختلافات و مسايل فيمابين را از طريق نشست ها و گفت وگوها و به صورت مسالمت آميز حل و فصل نمايند . شاهد اين مدعا ، طرح گفت وگوي تمدنها از سوي رياست محترم جمهوري اسلامي جناب آقاي سيد محمدخاتمي در سال 1999 ميلادي و تصويب و تاييد آن در مجمع عمومي سازمان ملل متحد و انتخاب سال 2001 م به عنوان سال گفت وگوي تمدن ها مي باشد . علي ايحال باعنايت بـه اين كـه در مجموعه حاضر مـواردي از حقوق و تكاليف اسيران جنگي در حقوق بين الملل و در كنوانسيون هاي جهاني مورد بحث قرار مي گيرد و با توجه به منابع محدود در اين زمينه با استفاده ازمنابع موجود سعي خواهد شد تا انشاا.. يك بررسي جامع تر در خصوص موضوع پايان نامه بعمل آيد .
هرچند كه به طور قطع اين نوشتار دربرگيرنده تمام مسايل و همه ي موارد مرتبط با حقوق و تكاليف اسيران جنگي نخواهد بود و كاستي هاي زيادي خواهد داشت .
ب- ضرورت طرح مساله:
درگيري ها وجنگ هاي دو دههي اخير ازقبيل رواندا ،جنگ ايران وعراق ، يوگسلاوي سابق ، تجاوز عراق عليه كويت ، جنگ آمريكا وعراق ، حمله آمريكا به افغانستان ، جنگ بين انگلستان و آرژانتين در جزاير فالكلند و… نحوه ي برخورد با اسيران جنگ هاي مذكور ، همچنين مطالعه و تفحص در آثار محققان و پژوهشگران در زمينه حقوق وتكاليف اسيران جنگي وحمايت هاي قانوني وحقوقي پيش بيني شده درمورد آنها مويد اين معناست كه اهرم ها و ضمانت اجراهاي كافي و الزام آور در خصوص رعايت حقوق آسيب ديدگان ازجنگ به خصوص اسيران و دستگيرشدگان درجنگ وجود ندارد ، لذا در اين مقال سعي شده كه با تطبيق واقعيت هاي رخ داده شده در جنگ هاي مذكور و امثال آن متون و قراردادهاي بسته شده در كنوانسيون هاي بين المللي نواقص اجرايي معاهدات موصوف را مشخص و راه كارهايي هرچند تئوري داده شود .
اساتيد محترم استحضار دارند كه در اين مورد ( حقوق وتكاليف وحمايت هاي ثانويه ازاسيران جنگي ) آثار كمتري نسبت به ساير مباحث حقوق بين الملل جزا ديده مي شود هرچند تعداد قابل ملاحظه اي از كتب ، مقالات و سخنراني ها در اين خصوص به رشته تحرير درآمده لكن به نظر مي رسد انجام تحقيقي درباره موضوع خالي از فايده نبوده و اين امر موجب شناسايي بيشتر موقعيت اسيران جنگي در كنوانسيون هاي موجود خواهد شد .
ج - روش تحقيق وترتيب مطالب :
در اين مجموعه سعي برآن بوده كه با مطالعه و بهره گيري از كتب حقوقي، فقهي، مقالات، جزوات درسي، قوانين و كنواسيون هاي مربوط ، اسناد وحقايق موجود در سازمان هاي مرتبط با اسرا در ايران (كميته اسرا در ستاد كل نيروهاي مسلح ، ستاد رسيدگي به امور آزادگان رياست جمهوري ، هلال احمرجمهوري اسلامي ايران) تصويري بهتر و در عين حال متراكم وفشرده از جايگاه قانوني وحقايق عملي موجود موضوع ارايه شود. اما به علت پاره اي مشكلات ، دستيابي به اين هدف كامل نگرديده است . در زمينه دست يابي به منابع مربوطه مشكلات زيادي وجود داشت ، به طوري كه در مورد منابع فارسي به ويژه در بخش نواقص عملي و عدم رعايت حقوق اسرا از نظر حيطه بندي اسناد و عدم اجازه دسترسي و در قسمت منابع انگليسي نيز يا قابل استفاده نبودن يا دسترس نبودن براي عموم علاقمندان مسايل بسياري متحمل شد ، در بعضي از كتب و نوشتارهاي برخي از نويسندگان ، اشارات و مقالاتي در اين زمينه ديده مي شود كه تصوير واضح و روشني از ضمانت اجراي مقررات جزايي موضوع در اختيار خواننده و جستجو كننده نمي گذارد . به هرحال اين معضل و سردرگمي تا حدود زيادي با استمداد از استاد ارجمند جناب آقاي دكتر مهدويثابت و با توجه به راهنمايي هاي حضوري و منابعي كه در اختيار اينجانب قرار دادند تا حدود زيادي مرتفع گرديد ضمن اين كه به علت كمبود منابع و ماخذ و به نوعي محجور بودن موضوع در كشور ما سبب گرديده تا از جامعيت اين پايان نامه بويژه درمباحث مربوط به نقص عملي و سياست هاي فعلي كشورها در مورد اسيران جنگي كاسته شود به همين دليل آنچه كه در اين مجموعه تنظيم وعنوان گرديده است به منزله بررسي كليه حقوق وتكاليف وهمچنين جرايم عليه اسيران در نقاط مختلف دنيا و درگيري هاي گوناگون بين كشورها، نبوده و صرفا بررسي وتحقيقي كلي و موارد عملي محدود از موضوع پايان نامه مي باشد كه باتوجه به منابع موجود و مشكلات معنونه و بضاعت نگارنده ، مذكور افتاده است.روش و شيوه تحقيق بدين منوال است كه هر يك از عناوين حقوق و تكاليف و قوانين كنوانسيون هاي جامعه جهاني در مقابل هريك از پديده هاي مجرمانه در خصوص اسرا ارايه گردد درعين حال به مواردي ازسوابق موجود دربازه نقص مواد قانوني كنواسيون ژنو در مورد اسيران جنگي ايران و عراق در خلال جنگ و بعد از آن اشاره خواهد شد .از نظر دسته بندي مطالب ، موضوع درسه بخش طبقه بندي گرديده است .بخش نخست ، به تعريف حقوق بشر دوستانه ، اقدامات انجام شده در اين راستا و 0000 و در بخش دوم به وضعيت اسارت و اسيران اختصاص دارد كه درگفتار اول وضعيت اسارت و اسيران در خلال جنگ جهاني اول و دوم و پس از آن ضمانت هاي اجراي قوانين در مورد رفتار با اسيران جنگي نظامي و غير نظامي ، حفاظت هاي فني و حمايت هاي فيزيكي از مردم غير نظامي ، نواقص و نارسايي هاي حقوقي و تقنيني درخلال جنگ هاي دوگانه جهاني عنوان گرديده است و در بخش دوم حمايت هاي كلي و تعريف و مشخصات اسير جنگي وفق كنوانسيون 1949 ژنو كه بترتيب فوق الذكر ، و در فصول چندگانه راجع به نفي اعمال تلافي جويانه و كسب اطلاعات و اخبار بدون رعايت اصول انساني ، شرايط اسارت و اشتغال به كار اسيران ، تنبيهات جزائي و انتظامي اسيران ، حمايت هاي قانوني و بين المللي از اسيران ، حقوق مذهبي و مصونيت اموال شخصي آنـان مطرح گرديده و در بخش سوم نيزحمايت هاي قانوني جهت رهايي و بازگشت اسيران ، شواهد عيني از خاطرات اسيران ايران و عراق و نارسايي هاي ضمانت هاي اجرايي كنوانسيون 1949 ژنو بررسي مي شود .در خاتمه بحث نيز يك نتيجه گيري كلي و ارايه پيشنهاداتي به تبيين منابع و ماخذ مبادرت خواهد شد .
درخاتمه برخود فرض ميدانم كه از الطاف و راهنمايي هاي بي دريغ و سودمند استاد ارجمند جناب آقاي دكتر مهدوي ثابت كه درتهذيب وتنفيح اين نوشتار بسيارموثر افتاده صميمانه قدرداني مينمايم . همچنين ازتذكرات و ارشادات دلسوزانه ي استاد ارجمند آقاي دكتر اردبيلي و ساير عزيزاني كه بنحوي بنده حقير را در اين تحقيق ياري نمودند صميمانه تشكر نموده و ازخدا وند منان سلامتي و توفيق همه ي فرهيختگان علم ودانش بويژه اين دو استاد ارجمند را خواستارم .
بخش نخست : تعريف حقوق بشر دوستانه و اقدامات انجلم شده در راستاي تشكيل ديوان كيفر بينالمللي
درطول تاريخ بشريت همان گونه كه حريم و محدوده مالكيت مادي ، معنوي ، اموال منقول و غير منقول افراد درمعرض تعدي و تجاوز قرار گرفته است . در خيلي موارد شخصيت و تماميت جسماني او نيز از تعرض و تعدي مصون نمانده و به انحاء مختلف و به دلايل گوناگوني هدف تجاوز و استثمار واقع شده است وقتي صحبت از حقوق و حمايت هاي قانوني و جرايم ارتكابي عليه اسيران مي شود ، نبايد جرايم به معناي مصطلح امروزي كه در قوانين مدون پيش بيني گرديده و در حقوق جزاي داخلي كشورها يا حقوق بين الملل جزايي تعريف شده منظور نظر قرار گيرد، بلكه رفتارهاي ظالمانه و خلاف تمام اصول اخلاقي و انساني مد نظر است كه درحق اسيران اعمال شده يا مي شود و آن ها قربانيان اصلي بي پناه و بدون حامي هستند. ازطرف ديگر تاريخ ارتكاب اين قبيل جرائم را بايد در راستاي تاريخ مجازات ها مورد توجه قرار داد چرا كه بسياري از جرائم و رفتارهاي نا بهنجار و غير انساني عليه بشريت همواره در پوشش مجازات صورت گرفته است . مجازات ها با توجه به دوران هاي مختلف زندگي بشري تفاوت داشته وهرجمعيت ، گروه ، قبيله و اجتماعي با توجه به هنجارها ، بينش ها ، مقبوليتها و عرف خود نحوه مجازات و رفتار با اسيران را تعيين مي نموده است . بطور مثال در دوره انتقام خصوص كه قبل از پيدايش تمدن در بين قبايل بدوي وجود داشت مجازات اسير به هيچ وجه تابع قاعده و قانون خاصي نبوده بلكه با شدت وحدت تمام اجرا مي گرديد ، به نحوي كه در اين قبيل جوامع نه تنها افراد بزرگسال كه درجنگ اسير شده بودند بلكه اعضاي خانواده و قبيله آن ها اعم از زن ، كودك ، پيرمرد وپيرزن كه به اسارت درمي آمدند موضوع انتقام و مجازات قرار مي گرفته اند ، يا درجوامع بدوي وسنتي مانند جمعيت هاي وحشي يونان قديم، يا درقبايل سرخ پوست قاره آمريكا يك قدرت متشكل دربين قبيله وجود داشت وآن قدرت رييس قبيله بود كه برجان و مال ، امور قبيله وتصميم جنگ ، صلح و چگونگي رفتار با افراد قبيله متخاصم تصميم مي گرفت . همچنين در قرون وسطي وضعيت اسير و نحوه رفتار با او به نحو ديگري بوده است ، در دوره اسلام بحث اسارت و نحوه رفتار با اسير بشكل ويژه اي طرح گرديد . كه ويژگي هريك از اين ادوار در جاي خود بيشتر بحث مي شود.پس در هر برهه از زمان با توجه به فرهنگ ، تمدن ، اعتقادها وباورهاي دروني جامعه اعم از باورهاي مذهبي يا انساني و اجتماعي ، نگرش و برخورد با زندانيان ، چه جنگي و چه غير جنگي فرق داشته است كه در مباحث آتي درحد توان به بررسي آنها خواهيم پرداخت و در هر قسمت ويژگي ها ، نُرمها و نوع برخوردها را به طور خلاصه متذكر خواهيم شد . چرا كه بيان جزييات و بسط مطالب درهرمبحث كوچك باعث حجيم شدن پايان نامه وآن مثل معروف مثنوي هفتاد من خواهد شد را تداعي مي كند . لذا به طور اختصار اما گويا و روشن حتي المقدور با استفاده از مستندات و شواهد عيني در هر بخش موضوع را تفسير و شرح خواهيم داد .
1 – مقدمه
الف – بيان مساله و اهميت آن
ب - ضرورت طرح مسئله
ج - روش تحقيق و ترتيب مطالب
بخش اول : تعريف حقوق بشر دوستانه ، اقدامات انجام شده در اين راستا و مباني و الزامات حقوقي آن با تشكيل ديوان كيفي بين المللي
فصل اول : حقوق بشر دوستانه، مقدمات جهاني شدن و الزاماتش دربعد حقوق بين الملل
گفتار 1 : تعريف حقوق بشر دوستانه
الف- تحويل مفهوم حاكميت دولت ها
ب – تعديل عدم مداخله در امور داخلي دولت ها
گفتار2 – مباني الزام آور قواعد نظام بين المللي حقوق بشر
الف – عرف بين المللي
ب - كنوانسيون هاي بين المللي
ج - تشكيل كنفرانس جهاني حقوقي بشر (1993)
فصل دوم : سير تشكيل ديوان كيفري بين المللي و صلاحيت ذاتي ديوان.
گفتار1 : حركت جامعه جهاني جهت تشكيل ديوان كيفري بين المللي .
گفتار 2 : جرايمي كه در صلاحيت ديوان است (نسل كشي ، جنايات عليه بشريت و …)
بخش دوم : اسير و تعريف حقوقي و عرفي آن، و بررسي وضعيت اسيران
گفتار 1 - تعريف عرفي و حقوقي اسير
الف - تعريف عرفي
ب – تعريف حقوقي
گفتار2- اسير در جوامع مختلف و ديدگاه اسلام درباره اسير
الف – ديدگاه اسلام درباره اسير
ب - اسير در جوامع اوليه و تا قرون وسطي
گفتار3 - وضعيت اسارت و اسيران تا جنگهاي جهاني اول و دوم
الف - اسيران نظامي
ب - اسيران غير نظامي
ج-وضعيت اسارت و اسيران بعد از خاتمه جنگ جهاني دوم
بخش سوم - حقوق اسيران جنگي و قواعد ناظر بر حسن رفتار با آنان
گفتار اول- حقوق اسيران جنگي و حمايتهاي كلي از اسيران و رفتار انساني با آنان
گفتار دوم - نفي اعمال تلافي جويانه و كسب اطلاعات و اخبار بدون رعايت اصولي انساني
الف - عدم اعمال رفتار تلافي جويانه
ب - نفي كسب اطلاعات و اخبار
ج - حقوق مذهبي و اجراي مراسم مذهبي اسيران و مصونيت اموال شخصي آنان
د- فرار اسيران
گفتار سوم- تنبيهات جزائي و انتظامي اسيران و شكايت اسيران جنگي بلحاظ كيفيت اسارت
الف - تنبيهات انتظامي و جزايي اسيران جنگي
ب- شكايت اسيران جنگي بلحاظ كيفيت اسارت
گفتار چهارم - حمايت هاي قانوني و بين المللي و ارگانهاي حمايت كننده از اسيران
الف -كشور حامي
ب - كميته بين المللي صليب سرخ
ج - نماينده معتمد اسيران
د - سازمانهاي بين المللي انساني و بشردوستانه
بخش چهارم: اقسام استخلاص اسيران و حمايتهاي قانوني موضوع
گفتار اول - روشهاي رهائي و بازگشت اسيران جنگي
الف - مبادله اسيران
ب - فوت اسيران
پ - ضمانت يا قول اسيران
ج - فرار اسيران
د - جراحت و بيماري شديد اسيران
هـ - پايان مخاصمات فعال
گفتار دوم - شواهد عيني از خاطرات اسيران جنگي ايران و عراق و نامه هاي اسارت
الف- نامهاي از آزاده شهيد محمود امجديان
ب – نامهاي از آزاده خليل خنجر نقي
ج- نامهاي از آزاده مجيد جلالوند
گفتار سوم – ضمانت هاي اجرايي كنوانسيون 1949 و نارسايي هاي آن
نتيجه گيري
بررسی ساختاری تفاوت دیه زن و مرد در قانون جزایی ایران
- توضیحات
- دسته: رشته حقوق
- منتشر شده در 19 آذر 1392
- نوشته شده توسط مدیر
- بازدید: 4243
ضرورت تحقیق:
وجود تفاوت بین دیه زن و مرد و مسائل پیرامون آن و برچسب زدن به جوامع اسلامی در مورد تبعیض در حقوق زن و مرد و مسائل پیرامون آن را می توان اصلی ترین و ضروری ترین موضوع در این باره دانست.
اهمیت موضوع:
بررسی ایجاد شک و تردید و بیان این موضوع که تفاوت دیه بین زن و مرد باعث تبعیض در حق و حقوق زن است بسیاری از اندیشمندان و فقها را بر آن داشت که با بیان بررسی دقیق این موضوع و تبیین آن برای عموم این موضوع و این شک را برطرف کنند در این راستا بسیاری از قانون نویسان و فقها با آوردن نظریات و دلایل فقهی و حقوقی در این قضیه پیش گام شدند.
قلمرو مفهومی:
ديه در قانون مجازات اسالمي- که پيش از اسلام وجود داشته- پيشينه تاريخي دارد و مناسب با احوال و عقلانيت آن منطقه و فلسفه ي حقوقي مشخص وضع شده است. از اين لحاظ، امري ناشناخته نبوده و ماورايي نيست. ديه براي اين وضع شده تا کسي که اقدام به جنايت خطايي کرده است، ضرر و زيان ناشي از فقدان فرد جبران شود، و به عنوان جريمه بر مجرم اعمال مي شود تا بر شخص مرکتب قتل يا جرح بار شود. البته ميزان و مقدار آن در روايات نبوي و اهل بيت با اقرار و تأييد از روش گذشته مشخص شده است. اما روشن است که اين قانون کيفري، همه آن چيزي نبوده که در جزيره العرب و پيش از اسلام جريان داشته است؛ زيرا احکام کيفري اسلام هر چند از متن واقعيات و نيازهاي آن عصر برخاسته، و مسائل و مشکلات آن منطقه را در نظر گرفته، اما اين گونه نبوده که همه آن چيزي باشدکه پيش از آن عمل مي شده است. براي نمونه، در آنجا ديه رئيس قبيله بيش از ساير افراد بود؛ ديه فرد عادي از قبيله اي که قوي تر بود، بيشتر از ديه قبيله ضعيف بود؛ ديه مرد دو برابر زن بود؛ ديه فرد آزاد بيشتر از ديه بنده بود؛ اگر کسي امکان پرداخت بدهي خود را نداشت، بنده ي طلب کار خود مي شد؛ خانواده در تحويل جاني به حاکم و رئيس قبيله مسئول بود و چنانچه مجرم فراري مي شد و او را تحويلنمي دادند، اموال آنها ضبط و تا زمان تحويل جاني، مصادره مي شد، (جواد علي، 1976 م، ج5، ص489) اما قرآن همه آنها را نپذيرفت، تنها يک دسته از اين احکام را امضا، و برخي ديگر را رد کرد؛ مثلاً، در باب قصاص بر اين نکته تأکيد کرد که اگر فردي از قصاص گذشت و خواست ديه بگيرد، ديه فرد، به اندازه خودش است و کيفر هر چيزي به اندازه خودش و يکسان مي باشد:«و جزاء سيئُة سيئة مثلها فمن عفا و أصلح فأجره علي الله.»(شوري:40) و باز در قصاص هم فرمود«کتب عليکم القصاص في القتلي الحر بالحر و العبد بالعبد و الانثي بالانثي.»(بقره:178) و حتي بيان کرد که اگر قرار است قصاص عضو صورت گيرد (هر کسي مي خواهد باشد)، شبيه همان عضو بايد باشد، نه غير آن:«و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به »(نحل:126) و در جاي ديگر فرمود:«و ما کان لمؤمن أن يقتل مؤمناً الا خطا و من قتل مؤمناً خطأ فتحرير رقبة مؤمنة و دية مسلمة إلي اهله.» (نساء:92) در جاي ديگر نيز در تأکيد بر اين مسئله که اين قانون سابقه طولاني در شريعت موسوي دارد، مي فرمايد : «و کتبنا عليهم فيها ان النفس بالنفس و العين بالعين و الأنف بالأنف و الاذن بالاذن و السن بالسن.» (مائده:45) از اين رو، قانون جاهلي ياد شده (اگر قبيله اي قوي تر است، پس ديه او بيشتر است) را رد مي کند و مي گويد:«النفس بالنفس» و نه بيشتر. اما وقتي اين قوانين در فقه تدوين شد، ميان آنچه قرآن در شکل کلي آن را تأييد و امضاء کرد، با آنچه در احکام کيفري بيان کرده بود، به استناد روايات اسلامي، تفاوت هايي شکل گرفت، و دليل آن، از سويي مي تواند تخصيص حکم از سوي سنت تلقي گردد، و مي تواند، تعيين جزئيات آن مناسب با آن عصر، تفسيرشود و همان نسبت ميان فرايض و سنن در احکام تلقي گردد که فرايض دائمي هستند و سنن قابل تغيير و به حساب تاريخمندي آن گذاشته شود که نمونه هاي اين مسئله در کتب فقهي فريقين فراوان، و در برخي از احکام (همچون رجم) اين گفت و گوها منعکس شده است.
کمبودها و کاستی ها:
با خواندن قوانین دیه در قوانین جزایی ایران به نکاتی بر می خوریم که با اطمینان می توان گفت باید در رفع آنها تلاش وکوشش کرد من جمله مساوی دانستن دیه زن و مرد در تصادفات که قانون مهمی است که اخیرا به تصویب رسیده است و می توان از آن به عنوان نکته بسیار مهمی یاد کرد.
فواید و مزایا:
رفع اتهام از مجامع اسلامی و کشور عزیزمان ایران در باره عدم رعایت حق و حقوق زنان با آوردن دلایل محکم قانونی وفقهی را می توان مهمترین دستاورد این گونه تحقیقات دانست.
اهداف پژوهشی:
بررسی ساختاری تفاون دیه زن و مرد در قانون جزایی ایران
سوالات پژوهشی:
چه تفاوت هایی بین دیه زن و مرد در قوانین ایران وجود دارد؟
آیا عدم برابری دیه زن و مرد مساوی با نادیده گرفتن حقوق زنان در جامعه است؟
فرضیات پژوهشی:
آیا با بیان نظریات متفاوت می توان تفاوت دیه زن و مرد را ثابت و تبیین کرد؟
آیا عدم برابری دیه زن و مرد یعنی از بین رفتن حقوق زنان در جامعه؟
آیا در تمام موارد دیه زن نصف دیه مردان است؟
مقدمه
کلیات پژوهش
ضرورت تحقیق
اهمیت موضوع
قلمرو مفهومی
کمبودها و کاستی ها
فواید و مزایا
اهداف پژوهشی
سوالات پژوهشی
فرضیات پژوهشی
ادبیات پژوهش
تاریخچه دیه
پیدایش دیه اختیاری
فلسفه دیه
تعاریف دیه
اسباب و جوب دیه
دیه غرامت است یا کیفر
تفاوتهایی که بین زن ومرد در ق.م.ا قرار دارد
1- زمان مسؤلیت کیفری
2- شهادت زن در دادگاه
3- دیه
4-قصاص
مفهوم مواد قصاص و دیه درقوانین جزایی ایران
آفرینش زن
نگاهی به زن در ادوار تاریخ
حقوق زنان دراسناد المللی بین المللی
اختلاف قصاص و دیات بین فقها
1-قصاص از نظر فقهای اهل سنت
دلائل این گروه از فقها ( اهل سنت )
1- عموم آیات قصاص
2- نامه عمرو بن حزم
3- اجماع اصحاب
4- سنت فعلی پیامبر
قصاص از نظر فقهای امامیه
دلائل فقهای امامیه
روایات
تفاوت دیه بین زن ومرد
آیه 92سوره نسا
1 - روایات در مورد دیه نفس
دیه اعضا وجراحات
نظرات اساتید و علمای متاخر در مورد تفاوت دیه بین زن ومرد
توضیح روش و مراحل انجام پژوهش
روش کار
توصیف جامعه آماری
نمونه
ابزار پژوهش
تجزیه و تحلیل مطالعات
چرا باید خون بهای یک انسان نصف خون بهای انسان دیگر باشد؟
بررسی چند دیدگاه مشهور در مورد تفاوت دیه زن و مردو تجزیه و تحلیل آن
نکات قابل توجه در روايات
اشکالات و شبهات در عدم تساوي ديه در اعضاء
تغلیط دیه
خسارات مازاد بر دیه
موجبات ضمان مسئول پرداخت دیه
مهلت پرداخت دیه اعضا
عدم تداخل دیات اعضا
تداخل دیات اطراف
بری دیه زن و مرد در قانون بیمه اجباری
نتیجه گیری
بعضی از نتایج بدست آمده از تحقیق
منابع و مراجع
ادامه مطلب: بررسی ساختاری تفاوت دیه زن و مرد در قانون جزایی ایران