کار تحقیقی بررسی تحولات نقش قدرت سیاسی در حقوق بین الملل
- توضیحات
- دسته: رشته حقوق
- منتشر شده در 20 آذر 1392
- نوشته شده توسط مدیر
- بازدید: 3745
چکیده:
در این کار تحقیقی با موضوع بررسی تحولات نقش قدرت سیاسی در حقوق بین الملل سعی شده است که در ابتدا با تعریفی دقیق به مفهوم قدرت و قدرت سیاسی بپردازیم و تمام ارکان تشکیل دهنده آن را مورد بررسی قرار دهیم و در فصل دوم تحولات قدرت سیاسی در حقوق بین الملل و نقش مثبت و منفی قدرت در گذر تارخ را مورد بررسی قرار دهیم با این امید که این کار مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژه:قدرت سیاسی-روابط بین الملل-زور-تحولات-موازه قدرت
مقدمه:
قدرت، نفوذ و اقتدار واژههائي هستند كه در دنياي سياست زياد شنيده ميشود لكناستفاده از آن منحصر به اين قلمرو نيست. در تمام سطوح زندگي اجتماعي ما با عاملقدرت سر و كار داريم: قدرت متكي به قانون، قدرت متكي به زور. قدرت پاسبان سرگذربراي آنكه خطاي رانندگي شما را جريمه كند يا ان را با ديده اغماض بنگرد. قدرت بقال محلكه از فروش شير به شما خودداري كند. قدرت يك بوروكرات خرده پا كه شما را ساعتهادر صف طويل معظل كرده و يا روزها ازين اداره به آن اداره پاس بدهد. قدرت امير و وزرووكيل، قاضي، قدرت جاني دزد و آدم كشي كه با سلاح سرد يا گرم جان، مال و ناموسشما را تهديد كند. قدرت صاحبخانه براي آنكه با توسل به شگردهاي مختلف اثاثيه وزندگي شما را به خيابان بريزد. قدرت طلبكار و رباخوار براي آنكه شما را روانه زندان كند.قدرت خانم خانه براي آنكه اراده خود را به شوهر تحميل كند. قدرت تنبيه كردن، قدرتبخشيدن، قدرت دوست داشتن، قدرت اعتراف به گناه...
سرمايهداري كه با يك تلفن ميليونها دلار و ريال را جابجا ميكند. نيز نوعي قدرت واختيار اقتصادي و مالي دارد. مناسبات فرمانده با زيردست، كارفرما با كارگر، ارباب بارعيت، حكومت با مردم نيز نوعي رابطه قدرت است: قدرت سازماني، قدرت اقناعي...
در سطح بينالمللي نيز قدرت و نفوذ و اقتدار بطرق ديگر مطرح است. مثلاً مقامي كهاختيار اعلان جنگ يا صلح را دارد داراي قدرت است؛ و يا دولتي كهداراي تكنولوژي ياسلاح منحصر بفردي است نيز داراي نوعي قدرت ميباشد: قدرت تهاجمي، تدافعي، قدرتبازدارندگي...
قدرت اقتصادي، قدرتنظامي، قدرت سياسي و... بالاخره قدرت ملي كه عناصر وعوامل متعدد را در شمول خود ميگيرد، همه اصلاحاتي هستند كه در نوشتههاي سياسي،علمي و محاورات روزمره و وسائل ارتباط جمعي مكرراً بگوش ميخورد.
با وجود سادگي ظاهري، عموماً درك يكسان و همأهنگي از واژه قدرت بين افرادوجود ندارد. برداشت يك سياستمدار از قدرت با استنباط يك حقوقدان ازين واژه متفاوتاست. تلقي قدرت نزد مردم عامه يا تعبير آن نزديك عالم دانش استراتژي تفاوت فاحشدارد. نقش و اثر قدرت نيز در سطح جامعه متفاوت از كاربرد آن در روابط بينالمللي است.
علماي سياسي سنت گرا قدرت را در مفهوم عام و كلي آن هم به عنوان غايت و هموسيله تلقي نمودهاند. در اين تعبير قدرت صرفاً به ميزان اقتدار و توانائي يك طرف د بهاطاعت واداشتن طرف ديگر است. از اين ديدگاه تمام حيات جامعه نتيجه فعل و انقعالاتقدرت در زمينهها و درجات مختلف خلاصه ميگردد. نتيجه عملي اين نظريه كه درمواردي با بينش رفتارگرايان تعاطي پيدا ميكند اين است كه در روابط بينالمللي قدرتحاكم وجود ندارد و يا لااقل دولتهاي حاكم هيچگونه قدرتي را بالاتر از قدرت و حاكميتخود به رسميت نميشناسند. در اين وادي مبهم برخي معتقدند كه فقدان قدرت حاكمبينالمللي ضرورت ايجاد يك حكومت جهاني در چهارچوب يك قرارداد بينالمللي راايجاب ميكند. بالعكس گروهي ديگر از نظريه تعادل قدرت در روابط دولتهاي حاكم ومستقل طرفداري ميكنند. نظريه بينابيني نيز معتقد به توسل به تدابير دسته جمعي ياامنيت گروهي براي مقابله با قدرتهاي سركش و متجاوز ميباشد.
1-اهمیت و ضرورت تحقیق
نقش قدرت در سياست داخلي متفاوت از اثر آن در سياست وروابط بينالمللي است. در نظام سياسي جامعه ملي، قدرت منحصراً در اختيار دولت حاكماست و براساس قوانين جاري حق مجازات و تنبيه بزهكاران و گردن كشان و متجاوزينمشروعاً در انحصار نظام حكومتي است. درحالي كه در حوزه جامعه بينالمللي حدود وثغور اين قدرت و مشروعيت اعمال مجازات و تنبيه متجاوزين در هالهاي از ابهام قرارگرفته است و با وجود ارگانهاي عديده بينالمللي و قوانين مدّون و غيره مدوّن، قدرتحاكمهاي همانند جامعه ملي وجود ندارد. برخي حقوقدانان با توسل به اين شيوه نگرشحتي معتقدند آنچه كه بنام حقوق بينالملل از آن ياد ميكنيم در واقع حقوق بمفهوم واقعيآن نيست زيرا در سطح جهان قدرت فراملي با تضمينات ضروري حقوقي وجود ندارد.
اگر نظريه سنتي فقدان قدرت حاكم در روابط بينالمللي را مورد توجه قرار دهيمدرك بسياري از مسائل مبتلا به جامعه بشري آسانتر ميگردد. البته اين طرز تلقي بانظريات نئوماركسيستي درباره ريشههاي قدرت امپرياليستي تفاوت اصولي دارد.ايدهآليستها به همان اندازه به مسائل ماهوي و مقوله قدرت اهميت ميدهند كهرئاليستها ولكن با وجود نگرش سنتي هر دو گروه به مسئله قدرت، استنتاج آنها در اينزمينه متفاوت است. ايدهآليستها كه امنيت گروهي و دسته جمعي را متضمن الزاماتقانوني تلقي ميكند، در عين حال معتقدند كه اين ساختار بر ملاحظاتي معلول قدرت وبازدارندگي نيز متكي ميباشد. نظريه پردازان رئاليست مخالف امنيت دسته جمعي هستندلكن منطق اين پيشنهاد را ميپذيرند.
نتيجه مترتب بر اين فرضيه كه روابط بين دول را ملاحظات قدرت معين ميكند،همواره باين موضوع ختم شده كه مطالعه سياست و حقوق بينالملل كنكاش در مقولهجنگ و صلح و كشمكش بين دولتهاست. شايد اين فرض باطلي نباشد زيرا آنچه كه در عملمشاهده ميكنيم جز اين نيست. زيرا وقتي به اساسنامهها و اقدامات سازمانهاي بينالملليتوجه ميكنيم ميبينيم كه همواره هدف در جهت محدود نمودن زمينه و انگيزه قدرتطلبيو مهار نيروهاي مخرب يا انحطارطلب تنظيم گرديده است. حتي نظريههاي روابطبينالملل عموماً بر مبناي رفتار قدرتهاي بزرگ پايهگذاري شده است. در اين قواره، دولتدر چهارچوب مرزي و قلمرو معيني داراي قدرت حاكم است و در ارتباط با ساير دولتهاعليالاصول مصون از نفوذ و مستقل عمل ميكند. وظيفه آن در داخل برقراري نظمعمومي، و دفاع از منافع و امنيت در مقابل تهديدات ساير قدرتها از خارج ميباشد. در اينالگو، صلح موقعي بدست ميآيد كه تعادل قدرت و يا بعبارت ديگر بازدارندگي سياسيوجود داشته باشد. اين نظام همان چيزيست كه ميتوان به آن قانون جنگل اطلاق كرد.يعني ضعيف يا بايستي بلعيده شود و يا در كنار قوي پناه بگيرد و يا در نهايت ضعفا درمقابل اقويا با هم متحد شده وجلو نفوذ و تعدي و تجاوز آنها را سد كنند.
آرمان گرايان و واقع بينان (يا به عبارتي ايدهآليستها و رئاليستها) هريك ديدگاهخاصي از طيف مقولات اجتماعي منجمله منشاء نيروهاي محركه جامعه، فلسفه وجود وقلمرو عمل و قدرت دارند و طرز تلقي آنان نيز از يكديگر متمايز است. براي آنكه دركمطالبي كه در سطور و فصول آينده خواهد آمد آسانتر گردد، اين ديدگاهها را به اجمال درجدول صفحه بعد خلاصه كردهايم.
انگيزه قدرتطلبي دولتها از منافع ملي نشئت ميگيرد. عموماً ماهيت اين منافع جنبهادراكي دارد و عناصر تشكيل دهنده آن كم و بيش تابع عواملي هستند كه دولتها در بوجودآوردن آن دخالت چنداني نداشتهاند. عوامل جغرافيائي از جمله مهمترين آنها ميباشند. درنظام جهاني، ما ضرورتاً با تودهاي كه محصول جمع كمّي نظامهاي مختلف ملي استسروكار نداريم. اصولاً فرآيند نظامهاي ملي در سيستم روابط بينالمللي الگوي خاصخود را دارد كه شباهتي با آحاد تشكيل دهنده آن ندارد. ويژگي جامعه ملي نظم قانوني وتابعيت آن از قدرت مؤثر و مشروع است. درحاليكه در جامعه بينالمللي اساس بر هرج ومرج و اختلاف است واگر ترسي وجود دارد ناشي از قدرت قانوني (يا وجدان واخلاق اجتماعي) نيست بلكه هراس از جنگ و مصائب مترتب بر آن ميباشد. اگر اين وحشت ازبين برود يا فرضاً به پيروي از ايدئولوژي خاصي ارزشهاي ديگري در اين قلمرو حاكم ومستولي گردد، آنگاه عامل بازداندگي و بيم از عقوبت و مصائب جنگ از بين رفته و رفتاردولتها در صحنه روابط بينالمللي دگرگون ميشود.
اين گفته بيجائي نيست كه «وجه تمايز جامعه بينالمللي از ساير جوامع اينست كهقدرت آن اعم از سياسي، اخلاقي، اجتماعي در اعضاء آن متمركز است و ضعف آن نمودياست از اين قدرت». ملاحظات فوق بخوبي نشان ميدهد كه مطالعه نقش قدرت ومشروعت آن در جامعه بينالمللي و جامعه ملي با درنظرگرفتن منافع، اهداف و موانع ومحدوديتهاي آن، مقولهاي دشوار و در عين حال ظريف و حساس ميباشد.
2-سابقه تحقیق
3-اهداف تحقیق:
تبیین کردن مفهوم قدرت و ارکان آن و جنبه های مثبت و منفی قدرت سیاسی در حقوق بین المللو نگاهی گذرا به تحولات قدرت های سیاسی.
4-ساماندهی تحقیق
تحقیق فوق در مدتی بین 30 تا 45 روز ودر دوفصل نوشته شده است.
5-روش تحقیق
تحقیق فوق به صورت کنتابخانه ای انجام شده است و در قسمت هایی از کار از روش مصاحبه نیز استفاده شه است.
چکیده
مقدمه
اهمیت و ضرورت تحقیق
سابقه تحقیق
اهداف تحقیق
ساماندهی تحقیق
روش تحقیق
فصل اول:
کلیات و تعاریف
مبحث اول:پدیده قدرت و ارکان آن و قدرت و سیاست
گفتار اول:مفهوم قدرت
گفتار دوم پديده قدرت
بند اول:میل به قدرت
بند دوم:گرایش به قدرت
گفتار سوم عناصر تشكيل دهندة قدرت
بند اول ايدئولوژي
بند دوم عوامل اجتماعي - انساني
الف) ميزان جمعيت
ب) ويژگيهاي ملي
ج) روحية ملي
د) يكپارچگي اجتماعي
بند سوم عوامل سياسي
الف) ثبات سياسي
ب) رهبري
ج) شكل حكومت
د) اعتبار ملي
گفتار چهارم:قدرت در علوم سیاسی
مبحث دوم تاریخچه قدرت سیاسی
گفتار اول:موقعیت قدرت سیاسی در جامعه
گفتار دوم:تقسیم بندی قدرت سیاسی در بین الملل
فصل دوم:بررسی تحولات قدرت سیاسی در حقوق بین الملل
و بررسی نقش مثبت و منفی قدرت سیاسی
مبحث اول سير تاريخي تحولات قدرت سیاسی در نظام بین المللی
گفتار اول توسل به زور و قدرت سیاسی قبل از ميثاق ملل متحد
گفتار دوم توسل به زور و تحولات سیاسی قبل از جنگ جهانی اول
گفتار سوم توسل به زور و قدرت سیاسی براساس ميثاق ملل متحد(در طول جنگ جهانی)
گفتار چهارم پيمانهاي مربوط به رفع نقائص ميثاق ملل متحد
بند اول ـ معاهدة لوكارنو (اول دسامبر 1925)
بند دوم - پيمان بريان - كلوگ (27 اوت 1927)
گفتار پنجم توسل به زور و قدرت سیاسی براساس منشور ملل متحد(جنگ جهانی دوم)
بند اول مسأله تحريم توسل به زور و قدرت سیاسی در روابط بينالملل
گفتار ششم آيا تحريم و قدرت سیاسی براساس منشور ملل متحد، تحريم عام است ياخاص؟
بند اول - نظريه تحريم خاص
بند دوم نظريه تحريم عام
مبحث دوم - بررسي نقش مثبت و منفی و موارد مجاز و غیز مجاز توسل به زور و قدرت سیاسی در روابط وحقوق بین الملل
گفتار اول تهاجم نظامي به سرزمين دولت ديگر براي تصرف و تسلط بر آن
بند اول دفاع از خود در برابر تهاجم نظامي دولت ديگر (دفاع مشروع انفرادي)
بند دوم دفاع پيشگيرانه در برابر تهاجم نظامي قريب الوقوع دولت ديگر
الف - نظريه مشروعيت دفاع پيشگيرانه
ب - نظرية عدم مشروعيت دفاع پيشگيرانه
گفتار دوم دفاع از دولت ديگر در برابر تهاجم نظامي دولت ثالث به آن (دفاعمشروع جمعي)
بند اول مداخله نظامي براي حفظ جان و مال اتباع، در كشور ديگر
گفتار سوم مداخله نظامي تلافي جويانه
بند اول مداخلة نظامي بشر دوستانه
الف - نظريه طرفداران مداخله انسان دوستانه
ب - نظريه مخالفين مداخله بشر دوستانه
گفتار چهارم مداخله نظامي براي كمك به شورشيا در كشور ديگر
گفتار پنجم مداخله نظامي براي كمك به نهضتهاي استقلال طلب
نتیجه گیری
منابع
Format : Word | Pages : 74
برای خرید و یا راهنمایی می توانید با یکی از موارد زیر تماس بگیرید
ایمیل :
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
(پشتیبانی 24 ساعته)
تلفن تماس : 09104561172 (پشتیبانی 24 ساعته)
قیمت: 10000 تومان
دانلود فایل